درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 64
بازدید ماه : 618
بازدید کل : 88028
تعداد مطالب : 88
تعداد نظرات : 14
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


با من بمان




عشقبازی به همین آسانی است...

که گلی با چشمی
بلبلی با گوشی
...رنگ زیبای خزان با روحی
...نیش زنبور عسل با نوشی
کارهمواره باران با دشت
برف با قله کوه
رود با ریشه بید
باد با شاخه و برگ
ابر عابر با ماه
چشمه ای با آهو،برکه ای با مهتاب
و نسیمی با زلف
دو کبوتر با هم
وشب و روز و طبیعت با ما

عشقبازی به همین آسانی است

 



پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:عکس عاشقانه، دلنوشته ها، شعرهای عاشقانه, :: 22:7 ::  نويسنده : راضی

خدایا ... شبیه بادکنکی شده ام ..

ازبغضهایی که به اجبار فرو داده ام...

التماست میکنم ...

فقط یک سوزن!

تکه تکه شدنم با خودم



پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:عکس عاشقانه, دلنوشته ها, شعرهای عاشقانه, :: 22:6 ::  نويسنده : راضی


پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:عکس عاشقانه, دلنوشته ها, شعرهای عاشقانه, :: 22:4 ::  نويسنده : راضی

آیینه ای در برابر آیینه ات می گذارم

تا از تو ابدیت بسازم



پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:عکس عاشقانه، دلنوشته ها، شعرهای عاشقانه, :: 22:2 ::  نويسنده : راضی

 

این باران ...

به صورت َم آب می زند ...

به سینه ام آتش ...

 



پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:عکس عاشقانه, دلنوشته ها, شعرهای عاشقانه, :: 21:54 ::  نويسنده : راضی

ای آیینه
امروز نگاهت کردم
اما نه مثل همیشه
نگاهی عمیق و ژرف

گذرزمان را میبینم و
چروکهایی که ازگوشه چشمانم به بیرون سرک میکشند

مگراز تولد یک عاشق چندسال گذشته

به ادامه مطلب بروید...



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:عکس عاشقانه, دلنوشته ها, شعرهای عاشقانه, :: 21:49 ::  نويسنده : راضی

روییدن فصل نمیخواهد
کافیست دستان مهربانی نهال پژمرده ی وجودت را هَرَس کند
شکوفا میشوی و پربار

                           برگرد و دوباره بهانه ی روییدنم باش....

 

تیک تیک تیک تیک
                             وتاکی در کار نیست
ساعت تنبل اتاقم بازهم خوابآلود و خسته است
ناسازگاری میکند او هم
به گمانم او نیز دلتنگ نگاه توست تا تیک و تاک عقربه هایش را کامل کند
ساعت بیکار اتاقم انگار
کاری جز گیر انداختن من در
میان این همه ثانیه های زمخت و خالی از تو ندارد....



پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:عکس عاشقانه، دلنوشته ها، شعرهای عاشقانه, :: 21:48 ::  نويسنده : راضی

خسته ام از تظاهر به ایستادگی
از پنهان کردن زخم هایم
زور که نیست !
دیگر نمیتوانم بی دلیل بخندم و
با لبخندی مسخره وانمود کنم همه چیز رو به راه است....!
............اصلأ دیگر نمیخواهم که بخندم
میخواهم لج کنم ، با خودم ، با تو ، با همه ی دنیا...!
چقدر بگویم فردا روز دیگریست و امروز بیاید و مثل هر روز باشی....؟؟!
خسته ام .... از تو .... از خودم....از همه ی زندگی .....
میخواهم بکشم کنار ! از تو ... از خودم..... از همه ی زندگی .....

 



پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:عکس عاشقانه، دلنوشته ها، شعرهای عاشقانه, :: 21:45 ::  نويسنده : راضی

هوا گرفته بود 
 بارون می بارید
کودکی رو به آسمون کرد و گفت:
خدایا گریه نکن درست می شه...

 

یک روزی 
یک جایی
بالاخره
اونی که مال مال خودته
میاد و
 توچشمات نگاه میکنه
ومیگه
عشقم دیرپیدات کردم
اما بالاخره پیدات کردم 
بعد دستشو میندازه دوره کمرتو میگه
دیگه نمیزارم ازم دوربمونی 

خداکنه اون روز بارونم نم نم بباره

 

به آسمان که نگاه میکنم
به طلوع و غروب خورشیدکه می نگرم
وقتی ستاره های زیبا  بهم چشمک میزنن
حتی وقتی قرص زیبای ماه رو میبنیم 

یادم می افته که یکی هست که خیلی دوستم داره  وهمیشه مراقبمه 
ناله های گاه و بیگاهم برای اینکه بیشتربهم توجه کنه
همین و دیگرهیچ



پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:عکس عاشقانه، دلنوشته ها، شعرهای عاشقانه, :: 21:44 ::  نويسنده : راضی
 
 

خداوندا


من از تنهایی و برگ ریزان پاییز، من از سردی زمستان

من از تنهایی و دنیای بی تو میترسم

خداوندامن از دوستان بی مقدار، من از همراهان بی احساسمن از نارفیقی

های این دنیا میترسم

خداوندامن از احساس بیهوده بودن، من از چون حباب آب بودنمن از ماندن چو

مرداب میترسم

خداوندامن از مرگ محبت، من از اعدام احساس به دست دوستان دور یا نزدیک

میترسم

خداوندامن از ماندن میترسم، من از رفتن میترسم

خداوندامن از خود نیز میترسم

خداوندا پناهم ده

 



چهار شنبه 4 دی 1392برچسب:عکس عاشقانه, دلنوشته ها, شعرهای عاشقانه, :: 18:55 ::  نويسنده : راضی

نگاهش میکنم شاید بخواند از نگاه من که اورا دوست میدارم

  ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمیخواهد

  به برگ گل نوشتم من که اورا دوست میدارم

  ولی افسوس او گل را به زلف کودکی آویخت تا اورا بخنداند

 



چهار شنبه 4 دی 1392برچسب:عکس عاشقانه، دلنوشته ها، شعرهای عاشقانه, :: 18:52 ::  نويسنده : راضی
 


چهار شنبه 4 دی 1392برچسب:عکس عاشقانه، دلنوشته ها، شعرهای عاشقانه, :: 18:23 ::  نويسنده : راضی

هرگز به خاطر کسی که میگفت دوستت داره و اکنون نیست خودت را قضاوت نکن...خودت را سرزنش نکن.
کسی که تو را از اعماق وجودش دوست داشته باشد هرگز ترکت نمیکند




چهار شنبه 4 دی 1392برچسب:عکس عاشقانه، دلنوشته ها، شعرهای عاشقانه, :: 18:18 ::  نويسنده : راضی


شب من پنجره ای بی فردا / روز من قصه ی تنهایی ما /

مانده بر خاک و اسیر ساحل / ماهی ام ، ماهی دور از دریا



چهار شنبه 4 دی 1392برچسب:عکس عاشقانه، دلنوشته ها، شعرهای عاشقانه, :: 18:16 ::  نويسنده : راضی

پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت.

هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون…

بعد از یک ماه پسرک مرد… وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر پسرک گفت: که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد…

دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده… دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد…

میدونی چرا گریه میکرد؟ چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد!

 



چهار شنبه 4 دی 1392برچسب:عکس عاشقانه، دلنوشته ها، شعرهای عاشقانه, :: 18:14 ::  نويسنده : راضی

 

 



چهار شنبه 4 دی 1392برچسب:عکس عاشقانه، دلنوشته ها، شعرهای عاشقانه, :: 18:2 ::  نويسنده : راضی

 

 

 

گریه کن مرد ، مگه از سنگه دلت
گریه خوبه ، وقتی که تنگه دلت
گریه کن مرد ، گریه خالیت می کنه
گاهی اشک حالی به حالیت می کنه
گریه کن مرد ، وقتی از غصه پری

وقتی از عالم و آدم می بری
گریه کن مرد ، جای بغض تُو گلوت
رد شو از پیچ و خمای روبروت
گریه بد نیست ، آخر حادثه نیست
گریه کن که اشک مرد، فاجعه نیست
بسّته مرد، دلتو راحت بذار
خیلی سخت نیست، خم به ابروهات بیار
این غرورت مرگ و تاراج تویه
گریه کن مرد ، گریه معراج تویه …


چهار شنبه 4 دی 1392برچسب:عکس عاشقانه, دلنوشته ها, شعرهای عاشقانه, :: 17:55 ::  نويسنده : راضی

دلم یک عاشقانه ساده میخواهد 
یک دوستت دارم کوتاه که معنیش به بلندای تمام زندگی من است 
دلم یک نگاه عاشقانه میخواهد
همان نگاهی که وقت رفتن بهم می اندازیم 
دلم یک نوازش عاشقانه میخواهد
یک نوازش کوچک اما عمیق که تمام قلبم را به لرزه می اندازد
دلم یک لبخند عاشقانه میخواهد
درست همان لبخندی که بعدازیک بوسه طولانی برلبانت نقش می بندد
امروز چقدردلم تورامیخواهد

 



چهار شنبه 4 دی 1392برچسب:عکس عاشقانه, دلنوشته ها, شعرهای عاشقانه, :: 17:53 ::  نويسنده : راضی

این نگاهت 
چه استادانه
همهمۀ سکوت را می شکند 
و من چه ناشیانه 
تو را با واژه های پر سروصدا 
می سُرایم..
وقتی از تو می نویسم 
کلمات در برابر چشمانم می رقصند
حضورت در شعر من 
موسیقی لطیفی ست که جهانم را می نوازد..

 

 



رنگ میکنم دنیایم را 
با زیباترین رنگهای خدا
با رنگین کمان زیبا
دنیای من با تیرگیها بیگانه است 
فقط شادی و لبخند
لطفا لبخند بزنید

 




حسی که امروز قلبم را فراگرفته است‎
حس خوب باتوبودن است ‎
تا انتهای دنیا‎
حسی که تو درقلبم نشانده ای ‎
حس غریبی است‎
چیزی شبیه عشق‎
اما غمگین‎
به غمگینی چشمانت به شیرینی لبهایت

 




درظلمت شب‎
به شهادت مهتاب‎
دردادگاه عشق‎
اقرارمیکنم که خسته ام‎
وتو حکم را به مرگ خودصادرمیکنی‎
عشق من
اگرمن باتوخسته ام بی تومیمیرم‎
این را نمیدانی؟؟‎‎

 



چهار شنبه 4 دی 1392برچسب:عکس عاشقانه, دلنوشته ها, شعرهای عاشقانه, :: 17:48 ::  نويسنده : راضی

فــرامــوش ڪــردنـت بــرایـم مـثـل آب خــوردن است …
از همــان آبـهـایـی که خــفــه ات میــکنـد …
از همان هایی ڪــه بــایــد ساعـت هـا سـرفـه ڪـنـی …
از همــان هـایـی ڪــه بـی اختیــار اشـڪــهایـت را جـاری میـڪــند..



چهار شنبه 4 دی 1392برچسب:عکس عاشقانه، دلنوشته ها، شعرهای عاشقانه, :: 17:45 ::  نويسنده : راضی

امروز پاییزیم
هوای دلم ابری است
هوای چشمانم بارانی است
وصدای خش خش خورد شدن غرورم ازدوربگوش میرسد
دراین هوای عاشقانه کسی هوس پیاده روی نکرده است ؟

 

 



اشکهایم را نگه میدارم
چشمانم ازاشکی که درآن حلقه زده می درخشد
اما نمیگذارم قطره ای ازاین اشک بیرون بریزد
دردی تمام قفسه سینه ام را می فشارد
امانم رابریده است
نفس عمیقی میکشم
صورتم ازاشک پرمیشود
فشاردرد کمترآزارم میدهد
بین قلب و چشم همیشه ارتباط مستقیمی برقراراست
چه زمانی که عاشق میشوی و چه زمانی که شکست میخوری

 





 بخود قول داده ام اولین برف زمستانی که بارید برایت چای درست کنم
باعشق
دوفنجان بلوری کنارهم منتظراولین برف زمستانی هستند
شاید بجای قند لبانت را ببوسم
می خواهم لذت گرم شدن را درکنارتو تجربه کنم
اولین برف زمستانی که ببارد من یخ خواهم زد
نه توهستی نه چای عشق
بیچاره فنجانهای بلوری آنها نیز گرم شدن را تجربه نخواهند کرد

 

 




دلم که شکست شکست
دیگرلازم نیست برگردی خورده هایش را ازجلوی پاهایم جمع کنی

 




اگرباران ببارد خاطراتت را زیرباران رها خواهم کرد
شاید کمی کمرنگترشوند

 

 



عشق من
مراقب چشمانت باش
وقتی به من خیره میشوی درچشمانت زنی را میبینم که عاشقت شده است




سه شنبه 3 دی 1392برچسب:عکس عاشقانه، دلنوشته ها، شعرهای عاشقانه, :: 23:4 ::  نويسنده : راضی

بچه ها شوخی شوخی به گنجشک ها سنگ می زنن

ولی گنجشک ها جدی جدی می میرن

آدما شوخی شوخی به هم زخم می زنن ولی قلبا جدی جدی میشکنن

تو شوخی شوخی به من لبخند زدی من جدی جدی عاشقت شدم

تو هم یه روز شوخی شوخی تنهام می زاری منم جدی جدی بی تو می میرم

 

 



سه شنبه 3 دی 1392برچسب:عکس عاشقانه، دلنوشته ها، شعرهای عاشقانه, :: 23:0 ::  نويسنده : راضی

چشمان بارانیم را روبه خدا میکنم
دستانم را به آسمان می رسانم
خیره درچشمان خدا
درانتظار دستانش
تا اجابت کند
رویایم را

 

 

 

 

درچشمانم خیره میشود 
چشمانش غمباراست 
مملو ازنوعی ترس ازرفتن
اما باز مردانگی میکند
 مثل یک مرد با صلابت به آرامش میرساند مرا 
عزیزم نگران نباش نمیگذارم اذیت شوی
حتی به قیمت نابودی خودم 
طوری از زندگیت خارج میشوم که ناراحت نشوی
متعجب نگاهش میکنم 
دستانش را میگیرم 
درچشمانش خیره میشوم 
ومیگویم "دیونه توبری من میمیرم چطوری میخوای بری که من اذیت نشم  ناراحت نشم ؟"

 

 




بامن باش ‎
بامن عاشق‎
بامن مجنون‎
بامنی که نفسم بند شده  به چشمانت به نگاهت‎
همین دم را توبامن باش‎
شاید فردایی نباشد

 

 

 

 

مست توام ساقی مرا چه حاجت به باده ومی
*جام لبان تو*‎
مستم کند و مدهوش‎
تا در برت مستانه گذرکندعمرم

 

 

 

 

گاهی باید چشمها رو به واقعیت زندگی بست‎
بغضهارو قورت داد‎
اشکی که ازگوشه چشمت سرازیرشده رو خیلی زود پاک کرد‎
نفس عمیقی کشید ‎
لبخند زد ‎
وتمام سوزش قلبت رو با بوسه ای به سیگارداد‎
تا اون بجای توبسوزه ودودکنه و تمام وجودش مثل خودت نابود بشه‎

 

 

 

 

شب و سکوت و خلوت من با خاطرات تو
موسیقی و عاشقانه های من و دلتنگی همیشگی
یادچشمانت و باران چشمانم
فالی بنام تو فالی برای من
بازهم تنهایی و تنهایی و تنهایی
خسته ام ازهمه چیزخدایا

 

 

 

 

وقتی دلت براش تنگ میشه 
زود بهش زنگ بزن
نزاراینقدر دلت با عقلت کلنجاربره 
وقتی پای عشق درمیونه عقل نمیتونه درست تصمیم بگیره 
ببین دلت چی میگه

 

 

 

 

ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ...
ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭ ﺑﻬﺘﺮﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ
ﺑﻮﺩﻧﺶ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﺤﺾ ﺍﺳﺖ !
ﺩﻟﺶ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ...
ﺣﻮﺍﺳﺶ ﻫﻢ به ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ
ﻭ ﻓﻘﻂ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺑﺎ ﺗﻮﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ !

 

 

 

 

مرگت درست از لحظه ایی آغاز می شود که
در برابر آنچه برایت مهم است ،
مجبوری سکوت کنی ...

 



دو شنبه 2 دی 1392برچسب:عکس عاشقانه، دلنوشته ها، شعرهای عاشقانه, :: 23:35 ::  نويسنده : راضی

کاش می شد تا افق پرواز کرد
حل مشکل را به عشق آغاز کرد
کاش می شد شعرماندن را سرود
با ظهورت یک غزل اعجاز کرد
کاش می شد لحظه های عشق را
بی ریا و با نگاه ابراز کرد ...

 

 

 

تنهاییِ بعضی آدما به عمق یک دریاست
 اما برای پر کردنش یک لیوان محبت هم کافیه ♥

 



دو شنبه 2 دی 1392برچسب:عکس عاشقانه، دلنوشته ها، شعرهای عاشقانه, :: 23:27 ::  نويسنده : راضی

 

دلم به اندازه تمام روزهای پاییزی? گرفته است...
آسمان چشمانم به اندازه تمام ابرهای بهاری? بارانی است...
قلبم انگار به اندازه سردترین روزهای زمستانی، یخ زده است...
اما وجودم در کوره داغ تابستانی می سوزد...
چه چهار فصلی است سرزمین دقایق من......!!!!

 

 

 


بعضـی وقتا دردات اونقـــــدر شخصــــی میشـــن . . .
کــه بـا خـودتـــــم حــرفشــــو نمـــی زنـــــی . . .

 



 

 

سلامتـے ڪـسـے ڪــﮧ...
میدونـﮧ اعصـــاب ندارے..!
میدونـﮧ حوصـــلـﮧ ندارے..!
میدونـﮧ بهـونـﮧ میگیـرے بـے دلیل..!
امــا بـازمـ میگـﮧ:
هنـوزمـ مثـل روز اول میخــــوامت...!!
تُـو یـڪــےیـﮧ دونـﮧ منـے ♥

 



 

 

مدتـــــهاســـــت،
دلـــــم شــــروعـــــی تــــازه میخـــــواهـــــد
تو بیـــــا ...
مـــــرا دوبــــــاره آغــــاز کـــــن ...

 



 

 

مَســآحَتِــ خَلــوَتَـــم را پُـــر کُـن...
خُــــدآ!!!
فَــرقــی نمــی کُنــد
عَمـــودی یـآ اُفُقـــی...
هَمیـن کِـه ضِلعــی اَز
چهـــآر دیــوآریَــم بـآشــی،کـآفیسـت...

 

***

تعــﻬـﺪ ﺩﺍﺷﺘــﻦ، ﻗــﺸﻨﮕــﻪ !!
ﺣﺘـــﯽ ﺗﻌﻠــﻖ ﺩﺍﺷﺘﻦ !
ﺍﯾﻨﮑـﻪ ﺑﺪﻭﻧــﯽ ﻣـــﺎﻝ ﮐﺴــﯽ ﻫﺴﺘــﯽ
ﺳــﻬـﻢ ﮐﺴــﯽ ﻫﺴﺘــﯽ
ﻭ ﺍﻭﻧـــﻢ ﻣـــﺎﻝ ﺗـــﻮﺋـــﻪ
ﺣـــﻖ ﺗـــﻮﺋــﻪ
ﻣﻬـــﻢ ﻧﯿــﺲ ﺍﯾﻦ ﺗﻌــﻬـﺪ ﺍﻣـﻀــﺎﺀ ﺑﺸــﻪ
ﺗـــﻮ ﯾﻪ ﮐـــﺎﻏـﺬ ﭘــﺎﺭﻩ !
ﺍﺻـــﻠﺶ ﺟـــﺎﯼ ﺩﯾﮕــﻪ ﺳَﻨَــﺪ ﺧﻮﺭﺩﻩ
ﺗﻮﯼ ﺩﻻﺗــــــــــﻮﻥ …

 



 

 

√ כωـﭡـــانـــم شـایـכ…
امـّـــا،
כلـــــم نمــے روכ بـہ نـوشــﭡـטּ…!
ایـטּ ڪلمـــات بــہ هــم כوخـﭡـہ شـכه ڪجـــا!
احــωــاωــات مـטּ ڪجـــا…!
ایـטּ بــار نخـوانـכه مــرا بفــہـــم…(!)

 



دو شنبه 2 دی 1392برچسب:عکس عاشقانه، دلنوشته ها، شعرهای عاشقانه, :: 23:23 ::  نويسنده : راضی

دلتنگت که می شوم ‎
به عکست پناه می آورم ‎
خط به خط چهره ات را نوازش میکنم‎
صدای دلنوازت درگوشم می پیچد‎
می گویی دوستت دارم ‎
به صورتت لبخند می زنم ‎
وبساعت روی دیوار ملتمسانه نگاه می کنم ‎
کاش زودترحرکت کنند این عقربه ها ‎
آنها نمیدانند من دلتنگ یارم

 

ازدستش عصبانی هستی
هرچی باهات حرف میزنه خودتو به نشنیدن میزنی
بعد صدات میکنه چندین بار
نگاهش نمی کنی فقط بهش میگی که باهاش قهری
بلند میشه ازپشت بغلت میکنه توچشمات نگاه میکنه اولش خیلی جدی اما وسطاش خندش میگیره و میگه 
توغلط میکنی بامن قهرکنی 
ازلحن صداش خندت میگیره 
همین برای خوشبخت بودن کافیه اینکه بهت نشون میده طاقت نداره صداتو نشنوه

 


 

هیچ نمیخواهم 
جز یک بوسه
بوسه ای به گرمی آفتاب 
به بلندای کوه
به روانی آب
به شیرینی عسل 
به چسبندگی آهن ربا 
بوسه ای که همچون صاعقه 
برق شادی را درچشمانم بنشاند
و طوفانی بپا کند درقلبم 
درست مثل بوسه های تو

 


 

قرار بود حلقه ای باشی برانگشتم 
نه زنجیری بردستانم
قراربودتاجی باشی برسرم
نه یوغی برگردنم
قراربود آرامشی باشی  برقلبم 
نه شکنجه ای براحساسم
قراربود بهشت را تداعی کنی برایم
نه جهنمی بسازی دروجودم
قراربودعاشقی کنیم
قراربودعاشقی کنیم
قراربودعاشقی کنیم
قراربود...

 

 

 

خاطرات باران خورده
صورت باران خورده
دست دردست هم
چه عاشقانه میدوند زیرباران
ومن خیس  باران 
محو تماشای توام 
که هربار با باران می آیی
همانطورکه با باران رفتی
خوب امروز می خواهی میهمان کدام خاطره مان باشیم‎

 

 

یک صحرا دلتنگی‎
یک چشم بی تابی‎
یک آسمان خاطرات تو‎
باران ببار‎
که هم صحراتشنه است ‎
هم چشمان من‎

 

 

 

گاهی دل می بندی به یک سیگار
میشود یارت
کنارت میماند درغمها،شادیها
درست مثل تو
که شریک غمهایم 
یارشادیهایم شده ای
ومن دل می بندم 
به یک پک ازسیگارت
هی رفیق یک پک هم بجای من بزن

 


 

امشب باز خواب ازچشمانم ربوده است یادتو
من ماندم و هجوم خاطرات گذشته
من  ماندم و مرورهزارباره رویاهای آینده 
ومن به تومی اندیشم 
تویی که تمام خاطرات گذشته و تمام رویاهای آینده منی
تویی که همه کس و همه چیزم شده ای

 

 

وقتی نیستی، بی قرارم منقلبم 
وقتی هستی، بی قراری منقلبی
واین بی قراریها
طوفانی بپا میکند درمن 
نه پای رفتن دارم 
نه توان ماندن
توبگو چه کنم؟

 

 

آن شب خواهد آمد 
یک شب سردو بارانی
شبی که دیگر قلبی درسینه ام نیست تا با تپشهایش دیوانه ام کند
شبی که چون غریبه ای ازکنارت گذرمیکنم
وتو مرورمی کنی  تمام خاطرات شیرنی که تلخ ِتلخ شده اند   
آن شب خواهد آمد 
 درچشمانت خیره می شوم و می گویم ببخشید شما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 



دو شنبه 2 دی 1392برچسب:عکس عاشقانه، دلنوشته ها، شعرهای عاشقانه, :: 23:15 ::  نويسنده : راضی

نامش را هرچه میخوای بگذار

تعصب
غیرت
حسادت
من نامش را عشق میگذارم
ودلگیرمیشوم ازبعضی آدمها 
که تورا ازان خود میدانند
توفقط به من تعلق داری
شادیت شادی من است
وجودت گرمابخش زندگیم
وتنت پاسخ تمام خواهشهای من
من تورا باهیچ کس تقسیم نخواهم کرد
این نامش عشق است
تونامش راهرچه میخواهی بگذار

 

 

 

مه ای که تمام اطرافم رافراگرفته است رفته رفته برطرف میشود
واولین برف به زمین می نشنید
برای دیدین بهتر برف به چراغهای خیابان خیره میشوم
دلم برایت پرمیکشد
ای کاش کنارم بودی
ای کاش دستانت را دورم حلقه میکردی
وباهم بارش برف را به تماشا می نشستیم
ومن گرم میشدم ازنفسهای تو
چه زیباست تماشای برف درآغوش تو
راستی میدانی اینجا بی تو چه سخت میگذرد

 

 

 

باخود عهد بسته ام برف که ببارد 
بروم زیرآسمان خدا
روی سنگ فرش زمین بنشینم
برف بباردو بباردوببارد
ومن آدم برفی بی روحی شوم 
بدون هیچ احساسی
درست مثل تو
فقط یادم باشد خاطراتت راازصندوقچه قلبم بیرون بکشم 
میدانی دیگرهرکجا باشند آنجا را به آتش میکشند 

 

 

 

سحرنزدیک است ‎
به زودی خورشید دامن طلایی رنگش را برزمین می گستراند‎
وخرامان خرامان به سوی زندگی می آید‎
خدایا ‎
کمک کن دراین سیاهی شب راه را گم نکنم‎

 



دو شنبه 2 دی 1392برچسب:عکس عاشقانه، دلنوشته ها، شعرهای عاشقانه, :: 23:8 ::  نويسنده : راضی

احساس پرنده ای رو دارم ...

 که توی یه باغ بزرگ و زیبا ...

محکوم به تحمل میله های سرد ِ قفس هست ...

 کی میرسه اون روزی که از هر قید و بندی آزاد بود؟!...



دو شنبه 2 دی 1392برچسب:عکس عاشقانه, دلنوشته ها, شعرهای عاشقانه, :: 23:0 ::  نويسنده : راضی

عشــــــــق معجونی می سازد
از واژه های پریشـــــان
از لبخنـــــــدهای عریان
از قــــدم های سرگـــــردان
از دردهای پنــــهان
و آنسان که
بر روح و تن عاشق روان می گردد
لباس معنی به واژه می پوشاند ،گرمی به لبخند می بخشد و مقصد بر قدم ها نمایان می سازد و و درد را می آرامد.
آری عشق اینچنین است می سوزاند و می سازد جان می بخشد و نور می پراکند و شور به جان معشوق می بخشد، نه چون هوس که آتشش پس از چندی به خاموشی می گراید و جز خاکستر حاصل نمی دهد.
پرودگارا...
من و معشوقم را برعشـــــــقی اینچنین در کنار هم زنـــــدگی بخش تا دست در دست هم به سوی آغــــوش پر مهـــرت پر و بال یکدیگر باشیم.



دو شنبه 2 دی 1392برچسب:عکس عاشقانه، دلنوشته ها، شعرهای عاشقانه, :: 22:54 ::  نويسنده : راضی